قوله تعالى: بسْم الله الرحْمن الرحیم بنام خداوند جهاندار دشمن پرور ببخشایندگى، دوست بخشاى بمهربانى.


إنا أرْسلْنا نوحا إلى‏ قوْمه ما فرستادیم نوح را بقوم او أنْ أنْذرْ قوْمک که آگاه کن و بترسان قوم خویش را منْ قبْل أنْ یأْتیهمْ عذاب ألیم (۱) پیش از آنکه بایشان آید عذابى دردنماى.


قال یا قوْم نوح گفت: اى قوم إنی لکمْ نذیر مبین (۲) من شما را آگاه کننده‏اى ام آشکارا بدرستى.


أن اعْبدوا الله که الله را پرستى و اتقوه و از او بپرهیزید و أطیعون و مرا فرمان برید.


یغْفرْ لکمْ منْ ذنوبکمْ تا بیامرزد شما را گناهان شما و یوخرْکمْ إلى‏ أجل مسمى و شما را با اجلهاى با درنگ افکند. إن أجل الله إذا جاء لا یوخر که آن هنگام نام زد کرده الله چون آید با پس نیفکنند آن را لوْ کنْتمْ تعْلمون (۴) اگر دانید.


قال رب گفت: خداوند من إنی دعوْت قوْمی من قوم خویش را باز خواندم لیْلا و نهارا بشبها در خانهاى ایشان و بروزها در انجمنهاى ایشان.


فلمْ یزدْهمْ دعائی إلا فرارا (۵) نفزود ایشان را خواندن من مگر گریختن‏


و إنی کلما دعوْتهمْ و من هر گاه که خواندم ایشان را لتغْفر لهمْ تا بیامرزى ایشان را جعلوا أصابعهمْ فی آذانهمْ انگشتهاى خویش در گوش کردند و اسْتغْشوْا ثیابهمْ و جامها در سر کشیدند و أصروا بستیهدند و اسْتکْبروا اسْتکْبارا (۶) و گردن کشیدند گردن کشیدنى.


ثم إنی دعوْتهمْ جهارا (۷) پس من ایشان را باز خواندم آشکارا


ثم إنی أعْلنْت لهمْ پس من ایشان را آشکارا کردم و أسْررْت لهمْ إسْرارا (۸) و پنهان کردم ایشان را پنهان کردنى.


فقلْت اسْتغْفروا ربکمْ و گفتم. خویشتن را با آن آرید که سزاى آمرزش او گردید إنه کان غفارا (۹) که الله آمرزگاریست فراخ آمرز همیشه.


یرْسل السماء علیْکمْ مدْرارا (۱۰) فروگشاید بر شما باران را هموار و بهنگام.


و یمْددْکمْ بأمْوال و بنین و شما را فراهم پیوندد مالها و پسران و یجْعلْ لکمْ جنات و شما را درختستانها سازد و کند و یجْعلْ لکمْ أنْهارا (۱۱) و شما را جویها روان سازد و کند.


ما لکمْ لا ترْجون لله وقارا (۱۲) چه رسید شما را که از شکوه الله نمى‏ترسید؟


و قدْ خلقکمْ أطْوارا (۱۳) و او بیافرید شما را چند بارها.


أ لمْ تروْا نمى‏دانید و نمى‏بینید کیْف خلق الله سبْع سماوات که الله چون بیافرید هفت آسمان را طباقا (۱۴) براست آفریدن و برابر داشتن.


و جعل الْقمر فیهن نورا و ماه را روشنایى کرد در آسمانها و جعل الشمْس سراجا (۱۵) و آفتاب را چراغى کرد در آن.


و الله أنْبتکمْ من الْأرْض نباتا (۱۶) و الله شما را رستنى کرد تا از خاک مى‏روئید رستنى.


ثم یعیدکمْ فیها آن گه شما را باز خاک گرداند در آن و یخْرجکمْ إخْراجا (۱۷) و باز بیرون آرد شما را از خاک بیرون آوردنى.


و الله جعل لکم الْأرْض بساطا (۱۸) و الله شما را زمین بر آب گسترانید.


لتسْلکوا منْها سبلا فجاجا (۱۹) تا میروید در آن و از آن در شاه راههاى فراخ پیدا.


قال نوح رب گفت نوح خداوند من إنهمْ عصوْنی ایشان از من سر کشیدند و اتبعوا منْ لمْ یزدْه ماله و ولده إلا خسارا (۲۰) و پى کسى میروند که نیفزاید او را مال او و فرزند او مگر زیان کارى.


و مکروا مکْرا کبارا (۲۱) و کوششها کوشیدند و سازها ساختند سخت بزرگ.


و قالوا و گفتند یکدیگر را: لا تذرن آلهتکمْ که پرستش خدایان خویش را بمگذارید و لا تذرن ودا و لا سواعا (۲۲) و لا یغوث و یعوق و نسْرا (۲۳) و فرومگذارید پرستش این پنج خدایان.


و قدْ أضلوا کثیرا و خلق فراوان را بیراه کردند و لا تزد الظالمین إلا ضلالا (۲۴) و مفزاى این ستمکاران را بر خویشتن مگر گمراهى.


مما خطیئاتهمْ أغْرقوا از بدیهاى ایشان بود که ایشان را بآب بکشتند فأدْخلوا نارا (۲۵) و آن گه ایشان را در آتش کردند.


فلمْ یجدوا لهمْ منْ دون الله أنْصارا (۲۶) فرود از الله خود را داورى دار و یار نیافتند.


قال نوح رب نوح گفت: خداوند من لا تذرْ على الْأرْض من الْکافرین دیارا (۲۷) مگذار بر زمین ازین کافران جهان گردى.


إنک إنْ تذرْهمْ یضلوا عبادک اگر ایشان را زنده گذارى این بندگان ترا که گرویده‏اند بیراه کنند


و لا یلدوا إلا فاجرا کفارا (۲۸) و جز بدى ناسپاس را نزایند.


رب اغْفرْ لی و لوالدی خداوند من بیامرز مرا و زاینده مرا. و لمنْ دخل بیْتی موْمنا و هر که در خانه من آمد گرویده و للْموْمنین و الْموْمنات و گرویدگان مردان و زنان و لا تزد الظالمین إلا تبارا (۲۹) و مفزاى ستمکاران را بر خود و ناگرویدگان را مگر تباهى و نیستى.